زندانی شیرخواره
نو شته نذیر ظفر نو شته نذیر ظفر

اهدا به شیر خواره معصوم عزت الله

 

زندان؛ محبس و بندیخانه عبارت است از محل نگهداری مجر مین و تبهکاران و محکو مان است که در هر کشوری وجود دارد و باید هم برای مجر مین و تبهکاران باشد ؛ اما گاهی اتفاق می افتتد که تبهکاران بیرون ازین محوطه در عیش و نوش قرار دارند و عده یی بی واسطه یا به اصطلاح عا میانه کم بغل ؛ در زندانها بسر میبرندو منکر نباید بودکه  عده یی هم مجر مین اند که  زندانی اند.

مرد سا لاری و اسارت زن که میراث قرون وسطی و قبل از آن است ؛ در کشور ما یکجا با سیر تکنا لوژی قرن 21   نفس میکشد و با وجودیکه با نوان شیر دل افغان قهر ما نانه در نبرد اند و بر این لوح نا قبول خط بطلان میکشند ؛ اما دشمنان نهضت و ترقی پیو سته درین راه سنگ اندازی میکنند و کار بجا یی کشیده که زنان ؛ غیر اینکه زندانی میشوند اطفال شان را نیز با ایشان محبوس میکنند که زندان بادام باغ ( زندان زنانه ) نمونه مثال  است که اخیرا درین زمینه گزارشی ارایه شد از طریق سرویس خبری بی بی سی و چند ماه قبل طفلی درین زندان به دنیا آمد که وی را عزت الله نام نهادندو  شنیدن و دیدن آن هر نوع دل سنگی را آب میکند و افسانه جنایی دیگری را در صفحات تاریخ جنایت کاران قلم می زند.

آری!  طفل معصو میکه هیچ نوع تقصیر ندارد ؛ در زندان بدنیا میایدو تا آخر عمر این رنج بی مداوا را بدوش میکشد؛  وهر سالگردش ؛ گردش یک اندوه بیش نیست.....

سروده خویش را به این شیرخواره معصوم ( عزت الله جان) اهدا میدارم و از با رگاه خداوندعادل استد عا میکنم تا این نو زاد معصوم را یاری نموده و آینده یی درخشان و با عظمت نصیبش نماید . آمین یا رب العا لمین

 

منم آن طفلک شیر خوار افغان

تو لد یا فتم در کنج زندان

اگر چه عزت الله نام دارم

به ذلت زنده گی نا کام دارم

همین زندان که جای مجر مین است

مکان نا خوش روی زمین است

بشر از بودن آن عار دارد

ولیکن صد هزار اسرار دارد

منی شیرخواره؛ یک طفل صغیرم

بری باشد ز هر عیبی ضمیرم

بجز مادر مرا کس آشنا نیست

به هیچ قا نون؛زدست من گناه نیست

بد ست سر نو شت نا پدیدار

منم اینجا به درد و غم گر فتار

ملا و قا ضی در فکر قضاء اند

همه غا فل ز مخلوق خدا اند

اگر جر می بود از مادر من

چرا ؟ جورش بیاید در سرمن

اگر جرم پدر باشد درین کار

مرا از آن نباشد جرم کردار

منی بادام ؛ در با دام باغم

نمی آید کسی اینجا سراغم

سراغ من به غیر اشک مادر

نیاید از محبت یار دیگر

درین جا ؛ حجره های مجر مان است

تمام کو دکان با مادران است

چپاول پیشه گان آزاد باشند

به کار و زنده گی دلشاد باشند

به عشرت در سرای خویش باشند

همه با اقربای خویش  باشند

ولی؛ ما کودکان پاک و معصوم

به اشک و گریه با اندوه و مغموم

نظر دوزیم هر سو یی به حسرت

 نمی آید کسی از بهر نصرت


November 28th, 2010


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان